به گزارش مشرق، در بخش نخست پاسخ به این سؤال به دو نمونه از اهم معجزات پیامبر گرامی
اسلام(ص) شامل: 1- اسراء 2- شق القمر اشاره کردیم. اینک در بخش پایانی
دنباله مطلب را پی میگیریم.
3. گفت و شنود درختان
در نهج البلاغه آمده است: روزى پيامبر(ص) براى ايجاد انگيزه گرايش به اسلام در يكى از افراد قريش، در برابر ديدگان او درختى را مخاطب قرار داد. درخت از جاى خود حركت كرد و نزد پيامبر(ص) ايستاد و سپس به دستور آن حضرت به جاى اوليه خود بازگشت. (ابن ابىالحديد، شرح نهج البلاغه، ج 13، ص214) در واقعهاى ديگر، درختى به رسالت پيامبر اعظم گواهى داد. (قاضى عياض، الشفا بتعريف حقوق المصطفى، ج 1، ص 298).اين دو معجزه نيز مورد اتفاق علماى شيعه و اهل سنت است و در كتابهاى متعدد آنها نقل شده است. البته گفت و گو و فرمانبرى جمادات، گياهان و حيوانات در زندگانى پيامبران گذشته نيز سابقه داشته است؛ چنان كه «هدهد» و ديگر حيوانات از سليمان(ع) فرمانبرى داشتند.(نمل (27)، آيه 20) چهار پرنده كوبيده شده نيز به فراخوان ابراهيم(ع) پاسخ مثبت دادند و پرواز كنان به سوى او شتافتند: «قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْياً...» (بقره ـ 260)؛ «[خداوند] فرمود: [اى ابراهيم] پس چهار پرنده برگير و آنها را پيش خود ريز ريز گردان، سپس بر هر كوهى پارهاى از آنها قرار بده؛ آنگاه به سوى تو مىآيند».آنچه گفته شد، نمونههايى از توانمندى انسانهاى كامل است كه در پرتو بندگى خدا و اتصال به قدرت بىانتهاى او، در برابر ديدگان مردمان جلوهگر شده است.
4.زنده كردن يك جوان از انصار كه مادر پير نابينايي داشت.
(منتهي الآمال ج1 ص 93)
5. آن حضرت با فاطمه بنت اسد در قبر صحبت كردند.( بصائر، ص 287).
6.تازيانه نوراني
ابـن شـهـر آشـوب روايـت كـرده كـه قـريـش طـُفـَيـْل بـن عـَمـْرو را گـفـتـنـد كـه چـون در مـسـجـدالحـرام داخـل شـوي پـنبه در گوشهاي خود پر كن كه قرآن خواندن محمّد(ص) را نـشـنوي مبادا تو را فريب دهد؛ چون داخل مسجد شد هر چند پنبه در گوش خود بيشتر فـرو مـي بـرد صداي آن حضرت را بيشتر مي شنيد پس به اين معجزه مسلمان شد و گفت: يـا رسـول اللّه! مـن در مـيـان قوم خود سركرده و مطاع ايشانم، اگر به من علامتي بدهي ايـشـان را بـه اسلام دعوت مي كنم. حضرت فرمود: خداوندا، او را علامتي كرامت كن؛ چون بـه قـوم خـود بـرگـشـت از سـر تـازيـانـه او نـوري مـانـنـد قنديل ساطع بود. (ناقب ابن شهر آشوب ـ 159 ـ 160 )
7. تسبيح گفتن انگور
بـه سـنـد مـعـتبر از امّ سلمه منقول است كه روزي فاطمه(س) آمد به نزد حـضـرت رسـول(ص) و امـام حسن و امام حسين را برداشته بود و حـريـره سـاخـتـه بـود و بـا خود آورده بود چون داخل شد حضرت فرمود كه پسر عمّت را بـراي مـن بطلب. چون اميرالمؤمنين(ع) حاضر شد امام حسن(ع) را در دامن راست و امام حـسـين(ع) را در دامن چپ و علي و فاطمه را در پيش رو و پسِ سر خود نشانيد و عباي خيبري بر ايـشـان پـوشـانـيـد و سـه مـرتـبـه گـفـت: خـداونـدا! ايـنـهـا اهل بيت من اند؛ پس از ايشان دور گردان شكّ و گناه را و پاك گردان ايشان را پاك كردني. و مـن در مـيـان عـَتـَبـه در ايـسـتـاده بـودم، گـفـتـم: يـا رسـول اللّه! مـن از ايـشـانم؟ فرمود: كه بازگشت تو به خير است امّا از ايشان نيستي. پـس جـبـرئيـل آمـد و طـبـقـي از انـار و انـگـور بـهـشـت آورد چـون حـضـرت رسـول (ص) انـار و انـگـور را در دست گرفت هر دو تسبيح خدا گـفتند و آن حضرت تناول نمود؛ پس به دست حسن و حسين داد و در دست ايشان سبحان اللّه گـفـتـنـد و ايـشـان تـنـاول نـمـودنـد؛ پس به دست علي(ع) داد تسبيح گفتند و آن حـضـرت تـنـاول نـمـود؛ پـس شـخـصـي از صحابه داخل شد و خواست كه از انار و انگور بـخـورد. جـبـرئيـل گفت: نميخورد از اين ميوهها مگر پيغمبر يا وصيّ پيغمبر يا فرزند پيغمبر (بحار الانوار ج17، ص 359)
سایر معجزات
همچنين معجزات ديگري همچون سلام كردن سـنـگ و درخـت بـر آن حـضـرت (امالي شيخ طوسي، ص 341، حديث 692، مجلس 12) و تـسـبـيـح سـنـگريـزه در دسـت آن حـضـرت (مناقب ابن شهر آشوب ج 1، ص 126) و شـمـشـيـر شـدن چـوب بـراي عـُكـّاشـه در بـَدْر(همان ماءخذ ج 1، ص 160) و براي عـبـداللّه بـن جـَحـْش در اُحـُد (همان ماءخذ ج1، ص 161) و شـمـشـيـر شـدن بـرگ نـخـل بـراي ابـودُجـانـه بـه مـعـجزه آن حضرت (همان ماءخذ) و فرو رفتن دستهاي اسب سـُراقـه بـر زمـيـن در وقـتـي كـه بـه دنـبـال آن حـضـرت رفـت در اوّل هجرت (خرائج راوندي ج 1، ص 23) و ... اشاره كرد.
3. گفت و شنود درختان
در نهج البلاغه آمده است: روزى پيامبر(ص) براى ايجاد انگيزه گرايش به اسلام در يكى از افراد قريش، در برابر ديدگان او درختى را مخاطب قرار داد. درخت از جاى خود حركت كرد و نزد پيامبر(ص) ايستاد و سپس به دستور آن حضرت به جاى اوليه خود بازگشت. (ابن ابىالحديد، شرح نهج البلاغه، ج 13، ص214) در واقعهاى ديگر، درختى به رسالت پيامبر اعظم گواهى داد. (قاضى عياض، الشفا بتعريف حقوق المصطفى، ج 1، ص 298).اين دو معجزه نيز مورد اتفاق علماى شيعه و اهل سنت است و در كتابهاى متعدد آنها نقل شده است. البته گفت و گو و فرمانبرى جمادات، گياهان و حيوانات در زندگانى پيامبران گذشته نيز سابقه داشته است؛ چنان كه «هدهد» و ديگر حيوانات از سليمان(ع) فرمانبرى داشتند.(نمل (27)، آيه 20) چهار پرنده كوبيده شده نيز به فراخوان ابراهيم(ع) پاسخ مثبت دادند و پرواز كنان به سوى او شتافتند: «قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْياً...» (بقره ـ 260)؛ «[خداوند] فرمود: [اى ابراهيم] پس چهار پرنده برگير و آنها را پيش خود ريز ريز گردان، سپس بر هر كوهى پارهاى از آنها قرار بده؛ آنگاه به سوى تو مىآيند».آنچه گفته شد، نمونههايى از توانمندى انسانهاى كامل است كه در پرتو بندگى خدا و اتصال به قدرت بىانتهاى او، در برابر ديدگان مردمان جلوهگر شده است.
4.زنده كردن يك جوان از انصار كه مادر پير نابينايي داشت.
(منتهي الآمال ج1 ص 93)
5. آن حضرت با فاطمه بنت اسد در قبر صحبت كردند.( بصائر، ص 287).
6.تازيانه نوراني
ابـن شـهـر آشـوب روايـت كـرده كـه قـريـش طـُفـَيـْل بـن عـَمـْرو را گـفـتـنـد كـه چـون در مـسـجـدالحـرام داخـل شـوي پـنبه در گوشهاي خود پر كن كه قرآن خواندن محمّد(ص) را نـشـنوي مبادا تو را فريب دهد؛ چون داخل مسجد شد هر چند پنبه در گوش خود بيشتر فـرو مـي بـرد صداي آن حضرت را بيشتر مي شنيد پس به اين معجزه مسلمان شد و گفت: يـا رسـول اللّه! مـن در مـيـان قوم خود سركرده و مطاع ايشانم، اگر به من علامتي بدهي ايـشـان را بـه اسلام دعوت مي كنم. حضرت فرمود: خداوندا، او را علامتي كرامت كن؛ چون بـه قـوم خـود بـرگـشـت از سـر تـازيـانـه او نـوري مـانـنـد قنديل ساطع بود. (ناقب ابن شهر آشوب ـ 159 ـ 160 )
7. تسبيح گفتن انگور
بـه سـنـد مـعـتبر از امّ سلمه منقول است كه روزي فاطمه(س) آمد به نزد حـضـرت رسـول(ص) و امـام حسن و امام حسين را برداشته بود و حـريـره سـاخـتـه بـود و بـا خود آورده بود چون داخل شد حضرت فرمود كه پسر عمّت را بـراي مـن بطلب. چون اميرالمؤمنين(ع) حاضر شد امام حسن(ع) را در دامن راست و امام حـسـين(ع) را در دامن چپ و علي و فاطمه را در پيش رو و پسِ سر خود نشانيد و عباي خيبري بر ايـشـان پـوشـانـيـد و سـه مـرتـبـه گـفـت: خـداونـدا! ايـنـهـا اهل بيت من اند؛ پس از ايشان دور گردان شكّ و گناه را و پاك گردان ايشان را پاك كردني. و مـن در مـيـان عـَتـَبـه در ايـسـتـاده بـودم، گـفـتـم: يـا رسـول اللّه! مـن از ايـشـانم؟ فرمود: كه بازگشت تو به خير است امّا از ايشان نيستي. پـس جـبـرئيـل آمـد و طـبـقـي از انـار و انـگـور بـهـشـت آورد چـون حـضـرت رسـول (ص) انـار و انـگـور را در دست گرفت هر دو تسبيح خدا گـفتند و آن حضرت تناول نمود؛ پس به دست حسن و حسين داد و در دست ايشان سبحان اللّه گـفـتـنـد و ايـشـان تـنـاول نـمـودنـد؛ پس به دست علي(ع) داد تسبيح گفتند و آن حـضـرت تـنـاول نـمـود؛ پـس شـخـصـي از صحابه داخل شد و خواست كه از انار و انگور بـخـورد. جـبـرئيـل گفت: نميخورد از اين ميوهها مگر پيغمبر يا وصيّ پيغمبر يا فرزند پيغمبر (بحار الانوار ج17، ص 359)
سایر معجزات
همچنين معجزات ديگري همچون سلام كردن سـنـگ و درخـت بـر آن حـضـرت (امالي شيخ طوسي، ص 341، حديث 692، مجلس 12) و تـسـبـيـح سـنـگريـزه در دسـت آن حـضـرت (مناقب ابن شهر آشوب ج 1، ص 126) و شـمـشـيـر شـدن چـوب بـراي عـُكـّاشـه در بـَدْر(همان ماءخذ ج 1، ص 160) و براي عـبـداللّه بـن جـَحـْش در اُحـُد (همان ماءخذ ج1، ص 161) و شـمـشـيـر شـدن بـرگ نـخـل بـراي ابـودُجـانـه بـه مـعـجزه آن حضرت (همان ماءخذ) و فرو رفتن دستهاي اسب سـُراقـه بـر زمـيـن در وقـتـي كـه بـه دنـبـال آن حـضـرت رفـت در اوّل هجرت (خرائج راوندي ج 1، ص 23) و ... اشاره كرد.